سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] دوستان خدا آنانند که به درون دنیا نگریستند ، هنگامى که مردم برون آن را دیدند ، و به فرداى آن پرداختند آنگاه که مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند ، پس آنچه را از دنیا ترسیدند آنان را بمیراند ، میراندند ، و آن را که دانستند به زودى رهاشان خواهد کرد راندند و بهره‏گیرى فراوان دیگران را از جهان خوار شمردند ، و دست یافتنشان را بر نعمت دنیا ، از دست دادن آن خواندند . دشمن آنند که مردم با آن آشتى کرده‏اند . و با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر برده‏اند . کتاب خدا به آنان دانسته شد و آنان به کتاب خدا دانایند . کتاب به آنان برپاست و آنان به کتاب برپایند . بیش از آنچه بدان امید بسته‏اند ، در دیده نمى‏آرند . و جز از آنچه از آن مى‏ترسند از چیزى بیم ندارند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :24
بازدید دیروز :31
کل بازدید :27057
تعداد کل یاداشته ها : 53
04/4/11
9:33 ص
موسیقی

همه هست آرزویم که ببینم از تو روئی

چه زیان ترا که منهم برسم به آرزوئی

بکسی جمال خود را ننموده ای و بینم

همه جا بهر زبانی بود از تو گفتگوئی

بره تو بسکه نالم زغم تو بسکه مویم

شده ام زناله نالی ، شده ام ز مویه موئی

همه خوشدل اینکه مطرب بزند  به تار چنگی

من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار موئی

چه شود که راه یابد سوی آب ، تشنه کامی ؟

چه شود که کام جوید زلب تو کامجوئی ؟

شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت

من خشک لب هم آخر زتو ترکنم گلوئی ؟

بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت

سر خم به می سلامت شکند اگر سبوئی

همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا

تو قدم بچشم من نه ، بنشین کنار جوئی

نه بباغ ره دهندم که گلی بکام ، بویم

نه دماغ اینکه از گل شنونم بکام بوئی

زچه شیخ پاکدامن سوی مسجدم نخواند

رخ شیخ و سجده گاهی سرما و خاک کوئی

نه وطن پرستی از من بوطن نموده یادی

نه زمن  کسی بغربت بنموده جستجوئی

بنموده تیره روزم ستم سیاه چشمی

بنموده مو سپیدم صنم سپید روئی

نظری بسوی رضوانی دردمند مسکین

که بجز درت ندارد نظری به هیچ سوئی

 

فصیح الزمان سید محمد رضوانی