به بستر افتم و مردن کنم بهانه ی خویش
بدین بهانه مگر آرمت به خانه ی خویش
==================================
خوشا ایام طفلی ، کاندرآن عهد
همه کاری مجاز و دلپذیر است
اگر خندی و گر گریی بهر حال
متاعت را خریدار کثیر اســـــت
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++
بازی زلف تو امشب بسر شانه ز چیست ؟
خانه بر هم زدن این دل دیوانه ز جیست ؟
گر نه آشفتگی این دل مسکین طلبی
الفت زلف پریشان تو با شانه ز چیست ؟
هر کسی از لب لعلت سخنی می گوید
چون ندیدست کسی اینهمه افسانه ز چیست ؟
حالت سوخته را سوخته دل داند و بس
شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست ؟
دوش در میکده حسرت زده میگردیدم
پیر پرسید که این گریه ی مستانه ز چیست ؟
گفتم ار هست در این خانه کسی باز نمای
ور کسی نیست بنا کردن این خانه ز چیست ؟